زمان جاری : شنبه 15 اردیبهشت 1403 - 3:48 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

EB0F07
تعداد بازدید 12
نویسنده پیام
moba
آنلاین

ارسال‌ها : 6
عضویت: 20 /11 /1392
تشکر شده : 1
short story
Peter was eight and a half years old, and he went to a school near his house. He always went there and came home on foot, and he usually got back on time, but last Friday he came home from school late. His mother was in the kitchen, and she saw him and said to him, \"Why are you late today, Peter \"My teacher was angry and sent me to the headmaster after our lessons,\" Peter answered?\"\"To the headmaster?\" his mother said. \"Why did she send you to him \"Because she asked a question in the class; Peter said, \"and none of the children gave her the answer except me.\"His mother was angry. \"But why did the teacher send you to the headmaster then? Why didn\"t she send all the other stupid children?\" she asked Peter .\"Because her question was, \"Who put glue on my chair?\" Peter said
پیتر هشت سال و نیمش بود و به یک مدرسه در نزدیکی خونشون می‌رفت. او همیشه پیاده به آن جا می‌رفت و بر می‌گشت، و همیشه به موقع برمی‌گشت، اما جمعه‌ی قبل از مدرسه دیر به خانه آمد. مادرش در آشپزخانه بود،‌ و وقتی او (پیتر) را دید ازش پرسید «پیتر، چرا امروز دیر آمدی»؟پیتر گفت: معلم عصبانی بود و بعد از درس مرا به پیش مدیر فرستاد.مادرش گفت: پیش مدیر؟ چرا تو را پیش او فرستاد؟پیتر گفت: برای اینکه او در کلاس یک سوال پرسید و هیچکس به غیر از من به سوال او جواب نداد.مادرش عصبانی بود و از پیتر پرسید: در آن صورت چرا تو را پیش مدیر فرستاد؟ چرا بقیه‌ی بچه‌های احمق رو نفرستاد؟پیتر گفت: برای اینکه سوالش این بود «چه کسی روی صندلی من چسب گذاشته؟


امضا کاربر
هست را اگــــــر قدر ندانی....
میشود بود
چهارشنبه 30 بهمن 1392 - 13:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

پاسخ ها


برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :